سلام ! سلامی به گرمی کوره آهن ! سلامی به لطافت بوسه و سلامی به زیبای عشق ! سلام به همه بروبچ نت و وبلاگ نویس و وبلاگ خون و درس خون و کتاب خون و خر خون ! و. . . خلاصه همه ! آقا نشد که نشد! این آقا آرش نتونست خودشو نگه داره ! بابا بگو بک کار بود? ؟ وبلاگ چیه ؟ آخه تو کجا و وبلاگ کجا؟ ترو سنه نه ؟ آ خه درد خودت کم بود اومدی وبلاگ هم باز کردی؟آقا خلاصه ... جونم براتون بگه که بعد از چهار تا وبلاگ تو پرشین بلاگ (البته به جای وبلاگ بهتره بگم آبروریزی !) که هیچ کدوم هیچ ... ی نشدن ! (بخاطر دوستای مودب ! این کلمه حذف شده اما خیلی تابلوی ! )حالا اومدم تو بلاگ اسکای که اینم یادداشت اولمه ! خلاصه ... یه قالب ناقص گذاشتم و د بنویس ! اول خواستم ورود خودمو اعلام کنم بعد گفتم بابا بیخی ... ! جرج بوش اگه ایران هم بخواد بیاد ورودشو اینطوری جار نمی زنن ! من که دیگه هش (هیج)! اومدم یه متن بنویسم اما هر چی به این بالاخونه فشار آوردم چیزی به کله م نرسید ! بابا مگه این کنکور و درس و امتحانا میزارن حواس آدم جمع باشه ؟! گفتم بابا بذار حداقل یه متنی ,نوشته ای , حدیثی , سخنی و کلام مطهری ... خلاصه یه کوفت و زهرماری بنویسم ,خلاصه ... این نوشته به نظرم قشنگ اومد نوشتم تا همه بخونینش : در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها در همه جا شناور بودند، آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودند. روزی همه فضایل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: «بیایید یک بازی بکنیم مثلا غایم باشک» همه از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد من چشم می گذارم من چشم می گذارم. و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند او چشم بگذارد و به دنبال آنها بگردد . دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به شمردن ... یک ... دو ... سه .... همه رفتند تا جایی پنهان شوند! لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد. خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد. اصالت درمیان ابرها مخفی گشت. هوس به مرکز زمین رفت. دروغ گفت زیر سنگی پنهان می شوم، اما به ته دریا رفت. طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد. و دیوانگی مشغول شمردن بود، هفتاد و نه ... هشتاد ... هشتاد و یک همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد. و جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است. در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید. نود و پنج ... نود و شش... نود و هفت. هنگامی که دیوانگی به صد رسید عشق پرید و در بین یک بوته گل رز پنهان شد. دیوانگی فریاد زد دارم میام دارم میام. و اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود، زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود. دروغ ته دریاچه، هوس در مرکز زمین، یکی یکی همه را پیدا کرد به جز عشق. او از یافتن عشق، نا امید شده بود. حسادت در گوشهایش زمزمه کرد، تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او پشت بوته گل رز است. دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان زیاد آن را در بوته گل رز فرو کرد و دوباره و دوباره تا با صدای ناله ای متوقف شد. عشق از پشت بوته بیرون آمد با دستهایش صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد. شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند . او کور شده بود. دیوانگی گفت: «من چه کردم من چه کردم، چگونه می توانم تو را درمان کنم.»عشق پاسخ داد: «تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کاری بکنی، راهنمای من شو.» و اینگونه است که از آن روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار اوست. امیدوارم از اولین یادداشتم خوشتون اومده باشه ! فعلا بای بای!
سلام من نفر سی ام هستم البته یه کمی به نظر من تابلو هس که یه ۲۰ نفری از ویزیتورا خودت بودی ولی خوب بی خیال !مبارک باشه . من وقتی می خوام قایم شم هیچوقت نمی ر م پشت بوته گل ! خوشال باشیم
سلام خوب بود اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم وبلاگ من الان پیج رنک2 داره ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم ممنون
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام آرش خان ......خوشحالم که دوباره آپدیت کردی به منم سر بزن ................مرسی
سلام
من نفر سی ام هستم البته یه کمی به نظر من تابلو هس که یه ۲۰ نفری از ویزیتورا خودت بودی ولی خوب بی خیال !مبارک باشه .
من وقتی می خوام قایم شم هیچوقت نمی ر م پشت بوته گل !
خوشال باشیم
سشمشئ ناخخذه شقشسا تخخد؟
سلام آرش جون
وبلاگ جدیدت مبارک
به من هم یه سر بزن من علینژادم
سلام به همه برسون خصوصا به ........
سلام
بیست
سلام
مچکر که پیشم اومدی
دمت گرما خیلی بلاگت توپه
سلام ! خیلی باحاله ! هر وقت وبلاگم حاضر شد میگم بهت
قرار بود جمعه آپدیت کنی پس چی شد؟
بابا پس کی می نویسی ؟
سلام من صابرم نوکر شما
ghahang bood
بد نبود آرش جان
سلام
خوب بود
اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید
من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم
وبلاگ من الان پیج رنک2 داره
ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم
لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید
من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم
ممنون